94/6/28
3:40 ع
حکیم غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری در 28 اردیبهشت 427 در نیشابور دیده به جهان گشود .
وی به خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوریهم نامیده شدهاست، از ریاضیدانان، ستارهشناسان و شاعران بنام ایران در دوره? سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و حجةالحق لقب داشته است؛ ولی آوازه? وی بیشتر به واسطه? نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آنکه رباعیات خیام را به اغلب زبانهای زنده ترجمه نمودهاند، ادوارد فیتزجرالد رباعیات او را به زبان انگلیسی ترجمه کردهاست که مایه? شهرت بیشتر وی در مغربزمین گردیدهاست.
.
یکی از برجستهترین کارهای وی را میتوان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک، که در دوره? سلطنت ملکشاه سلجوقی بود، دانست. وی در ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتاش درباره? اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضیدانی برجسته در تاریخ علم ثبت کردهاست.
شماری از تذکره نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری خواندهاندهر چند قول مبنی بر این که خیام شاگرد ابن سینا بودهاست، بسیار بعید مینماید. چون از لحاظ زمانی با هم تفاوت زیادی داشتهاند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود میداند اما این استادی ابن سینا، جنبه? معنوی دارد.
همچنین از وی هماکنون بیش از 100 رباعی برجای ماندهاست.
آرامگاه خیام که در محله کهن شادیاخ در نیشابور است.عمر خیام در سده پنجم هجری در نیشابور زاده شد. فقه را در میانسالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستارهشناسی را فراگرفت. برخی نوشتهاند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود
در حدود 436 - 449 هجری - تحت حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضیالقضات سمرقند، کتابی درباره? معادلههای درجه? سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابلهبا نظامالملک طوسی رابطهای نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت سلطان جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان میرود تا سرپرستی رصدخانه? اصفهان را بهعهده گیرد. او هجده سال در آنجا مقیم میشود. به مدیریت او زیج ملکشاهی تهیه میشود و در همین سالها طرح اصلاح تقویم را تنظیم میکند. تقویم جلالی را تدوین کرد که به نام جلالالدین ملکشاه شهرهاست، اما پس از مرگ ملکشاه کاربستی نیافت. در این دوران خیام بهعنوان اختربین در دربار خدمت میکرد هرچند به اختربینی اعتقادی نداشت در همین سالها مهمترین و تأثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس را مینویسد و در آن خطوط موازی و نظریه? نسبتها را شرح میدهد. پس از درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظامالملک، خیام مورد بیمهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه قطع شد بعد از سال 465 - 479 هجری - اصفهان را به قصد اقامت در مرو که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالاً در آنجا میزان الحکم و قسطاس المستقیم را نوشت. رساله? مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) احتمالاً در همین سالها نوشته شدهاست. غلامحسین مراقبی گفتهاست که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر برنگزید.
دوران خیام
در زمان خیام فرقههای مختلف سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحثها و مجادلات اصولی و کلامی بودند. فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم میشدند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز نظریات خود را نداشت - حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به سیاستنامه? خواجه نظامالملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آن جا، خواجه نظام همه? معتقدان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت میکوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون میداند. از نظر سیاست نیز وقایع مهمی در عصر خیام رخ داد:
سقوط دولت آل بویه
قیام دولتِ سلجوقی
جنگهای صلیبی
ظهور باطینان
در اوایل دوران زندگی خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به اواخر عمر خود رسیده بودند. نظامی عروضیِ سمرقندی او را «حجهالحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب دادهاند. از خیام به عنوان جانشین ابنسینا و استاد بیبدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و مابعدالطبیعه یاد میکنند. خیام در سال 466 - 480 هجری - از سوی سلطان ملکشاه سلجوقی مأموریت گرفت تا تقویم زمان خود را اصلاح کند.
مرگ خیام
باغی که آرامگاه خیام در آن قرار دارد، تصویر از کنار آرامگاه امامزاده محروق گرفته شدهاست و در ورودی قدیمی این باغ در تصویر دیده میشود.مرگ خیام را میان سالهای 502 الی 505 -517-520 هجری - میدانند که در نیشابور اتفاق افتاد. گروهی از تذکرهنویسان نیز وفات او را 503 نوشتهاند،اما پس از بررسیهای لازم مشخص گردیده که تاریخ وفات وی سال 502 بودهاست .مقبره? وی هم اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع میباشد، قرار گرفتهاست.
خیام شاعر
خیام زندگیاش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالیکه معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بیخبر بودند. معاصران خیام نظیر نظامی عروضی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکردهاند. صادق هدایت در این باره میگوید.
گویا ترانههای خیام در زمان حیاتش به واسطه? تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیه? جنگها و کتب اشخاص باذوق بطور قلمانداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده
قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شدهاست، کتاب خریدة القصر از عمادالدین کاتب اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال 555 - 572 هجری - یعنی نزدیک به 50 سال پس از مرگ خیام نوشته شدهاست. کتاب دیگر مرصادالعباد نجمالدین رازی است.این کتاب حدود 100 سال پس از مرگ خیام در 602 - 620 هجری - تصنیف شدهاست نجمالدین صوفی متعصبی بود و از نیش و کنایه به خیام به خاطر افکار کفرآمیزش دریغ نکردهاست. کتابهای قدیمی (پیش از سده? نهم) که اشعار خیام در آنها آمدهاست و مورد استفاده? مصححان قرار گرفتهاند علاوه بر مرصادالعباد از قرار زیرند: تاریخ جهانگشا ، تاریخ گزیده? حمدالله مستوفی 0 نزهة المجالس . مونس الاحرار . جنگی از منشآت و اشعار که سعید نفیسی در کتابخانه? مجلس شورای ملی جنگ یافت و در سال 728 - 750 هجری - کتابت شدهاست و همچنین مجموعهای تذکرهمانند که قاسم غنی در کتابخانه? شورای ملی یافت که مشتمل بر منتخابت اشعار سی شاعر است و پنج رباعی از خیام دارد.
با کنار گذاشتن رباعایت تکراری 57 رباعی به دست میآید. این 57 رباعی که تقریباً صحت انتساب آنها به خیام مسلم است کلیدی برای تصحیح و شناختن سره از ناسره به دست مصححان میدهد. با کمک این رباعیها زبان شاعر و مشرب فلسفی وی تا حد زیادی آشکار میشود. زبان خیام در شعر طبیعی و ساده و از تکلف به دور است و در شعر پیرو کسی نیست. وانگهی هدف خیام از سرودن رباعی شاعری به معنی متعارف نبودهاست بلکه به واسطه? داشتن ذوق شاعری نکتهبینیهای فلسفی خود را در قالب شعر بیان کردهاست
تصحیحات رباعیات خیام
شهرت خیام به عنوان شاعر مرهون ادوارد فیتزجرالد انگلیسیاست که با ترجمه? شاعرانه? رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند. با این حال در مجموعه? خود اشعاری از خیام آوردهآست که به قول هدایت نسبت آنها به خیام جایز نیست.
تا پیش از تصحیحات علمی مجموعههایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعههایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود به طوری که به قول صادق هدایت «اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیده? خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.». بیمبالاتی نسخهنویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخههای خطی دیده میشود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را بهعمد تغییر دادهاند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند. هدایت حتی میگوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس میخوارگی کردهاست و رباعیای گفتهاست از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت دادهاست.. مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سرودهاند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمدهاست..
نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبسته? خیام بود تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در 1274 - 1313 هجری - آن را مفصلتر و علمیتر و با مقدمهای طولانی با نام ترانههای خیام به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست محمد علی فروغی در 1281 - 1320 هجری - به انجام رسید. لازم به ذکر است که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، روزن و کریستنسن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوه? تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانستهاند.
احمد شاملو روایتی از 125 رباعی خیام در کتابی به نام ترانهها روایت:احمد شاملو ارائه دادهاست.
مضمون اشعار و مشرب فلسفی خیام
صادق هدایت در ترانههای خیام دستهبندی کلیای از مضامین رباعیات خیام ارائه میدهد و ذیل هر یک از عناوین رباعیهای مرتبط با موضوع را میآورد:
راز آفرینش
درد زندگی
از ازل نوشته
گردش دوران
ذرات گردنده
در کل اشاره به این مضمون است که چون بمیریم ذرات تن ما پراکنده شده و از گِلِ خاک ما کوزه خواهند ساخت. این درواقع به یک معنا هم از ایراداتیاست که به معاد جسمانی وارد ساختهاند. چرا که وقتی ذرات تن اشخاص با گذشت زمان در تن دیگران رود رستاخیز جسمانی هر دوی آنان چگونه ممکن است.
هر چه باداباد
هیچ است
دم را دریابیم
خیام و ریاضیات
پیش از کشف رساله خیام در جبر، شهرت او در مشرقزمین به واسطه اصلاحات سال و ماه ایرانی و در غرب به واسطه ترجمه رباعیاتش بودهاست. اگر چه کارهای خیام در ریاضیات (به ویژه در جبر) به صورت منبع دست اول در بین ریاضیدانان اروپایی سده? 19 میلادی مورد استفاده نبودهاست، میتوان رد پای خیام را به واسطه طوسی در پیشرفت ریاضیات در اروپا دنبال کرد. قدیمیترین کتابی که از خیام اسمی به میان آورده و نویسنده? آن همدوره خیام بوده، نظامی عروضی مؤلف «چهار مقاله» است. ولی او خیام را در ردیف منجمین ذکر میکند و اسمی از رباعیات او نمیآورد. با این وجود جورج سارتن با نام بردن از خیام به عنوان یکی از بزرگترین ریاضیدانان قرون وسطی چنین مینویسد:
« خیام اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقهبندی تحسینآوری از این معادلات آوردهاست، و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل (در اغلب موارد ناقص) هندسی آنها توفیق یافته، و رساله وی در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجستهترین آثار قرون وسطائی و احتمالاً برجستهترین آنها در این علم است. »
خیام در مقام ریاضیدان و ستارهشناس تحقیقات و تالیفات مهمی دارد. از جمله آنها رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله است که در آن از جبر عمدتاً هندسی خود برای حل معادلات درجه سوم استفاده میکند. او معادلات درجه دوم را از روشهای هندسی اصول اقلیدس حل میکند و سپس نشان میدهد که معادلات درجه سوم با قطع دادن مخروطها با هم قابل حل هستند. برگن معتقد است که «هر کس که ترجمه? انگلیسی [جبر خیام] به توسط کثیر را بخواند استدلالات خیام را بس روشن خواهد یافت و، نیز، از نکات متعدد جالب توجهی در تاریخ انواع مختلف معادلات مطلع خواهد شد.» مسلم است که خیام در رسالههایش از وجود جوابهای منفی و موهومی در معادلات آگاهی نداشتهاست و جواب صفر را نیز در نظر نمیگرفته است.
یکی دیگر از آثار ریاضی خیام رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس است. او در این کتاب اصل موضوعه? پنجم اقلیدس را درباره? قضیه? خطوط متوازی که شالوده? هندسه? اقلیدسی است، مورد مطالعه قرار داد و اصل پنجم را اثبات کرد. به نظر میرسد که تنها نسخه کامل باقیمانده از این کتاب در کتابخانه لیدن در هلند قرار دارد.
درکتاب دیگری از خیام که اهمیت ویژهای در تاریخ ریاضیات دارد رساله? مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) هرچند این رساله هرگز پیدا نشد اما خیام خود به این کتاب اشاره کردهاست و ادعا میکند قواعدی برای بسط دوجملهای (a + b)n کشف کرده و اثبات ادعایش به روش جبری در این کتاب است.
، به هر حال قواعد این بسط تا n = 12 توسط طوسی (که بیشترین تأثیر را از خیام گرفته) در کتاب «جوامع الحساب» آورده شدهاست. روش خیام در به دست آوردن ضرایب منجر به نام گذاری مثلث حسابی این ضرایب به نام مثلث خیام شد، انگلیسی زبانها آن را به نام مثلث پاسکال میشناسند که البته خدشهای بر پیشگامی خیام در کشف روشی جبری برای این ضرایب نیست.
خیام به تحلیل ریاضی موسیقی نیز پرداختهاست و در القول علی اجناس التی بالاربعاء مساله? تقسیم یک چهارم را به سه فاصله مربوط به مایههای بینیمپرده، با نیمپرده? بالارونده، و یک چهارم پرده را شرح میدهد.
مهمترین دستآوردها
ابداع نظریهای درباره? نسبتهای همارز با نظریه? اقلیدس.
«در مورد جبر، کار خیام در ابداع نظریه? هندسی معادلات درجه? سوم موفقترین کاری است که دانشمندی مسلمان انجام دادهاست.»
او نخستین کسی بود که نشان داد معادله? درجه? سوم ممکن است دارای بیش از یک جواب باشد و یا این که اصلاً جوابی نداشته باشند.«آنچه که در هر حالت مفروض اتفاق میافتد بستگی به این دارد که مقاطع مخروطیای که وی از آنها استفاده میکند در هیچ نقطه یکدیگر را قطع نکنند، یا در یک یا دو نقطه یکدیگر را قطع کنند.»
«نخستین کسی بود که گفت معادله? درجه? سوم را نمیتوان عموماً با تبدیل به معادلههای درجه? دوم حل کرد، اما میتوان با بکار بردن مقاطع مخروطی به حل آن دست یافت.»
«در نیمه? اول سده? هیجدهم، ساکری اساس نظریه? خود را درباره? خطوط موازی بر مطالعه? همان چهارضلعی دوقائمه? متساویالساقین که خیام فرض کرده بود قرار میدهد و کوشش میکند که فرضهای حاده و منفرجهبودن دو زاویه? دیگر را رد کند.»
به خاطر موفقیت خیام در تعیین ضرایب بسط دو جملهای (بینوم نیوتن)که البته تا سده قبل نامکشوف مانده بود و به احترام سبقت وی بر اسحاق نیوتن در این زمینه در بسیاری از کتب دانشگاهی و مرجع این دو جملهایها «دو جملهای خیام-نیوتن» نامیده میشوند.
پیروان خیام
صادق هدایت بر این باور است که حافظ از تشبیهات خیام بسیار استفاده کردهاست، تا حدی که از متفکرترین و بهترین پیروان خیام به شمار میآید. هر چند که به نظر او افکار حافظ به فلسفه? خیام نمیرسد، اما بنا به نظر صادق هدایت حافظ این نقص را با الهامات شاعرانه و تشبیهات رفع کردهاست و برای نمونه به قدری شراب را زیر تشبیهات پوشانده که تعبیر صوفیانه از آن میشود. اما خیام این پرده پوشی را ندارد. برای نمونه حافظ درباره? بهشت با ترس سخن میگوید:
باغ فـردوس لطیـف است و لیکن زیـنهار تو غنیمت شمر این سایه? بید و لب کشت
اما خیام بدون پردهپوشی میگوید:
گویند بهشت و حور عین خواهد بود آنجا میناب و انگبین خواهد بود
گر ما مِی و معشوقه گزیدیم چه باک؟ چون عاقبت کار چنین خواهد بود
چهره جهانی خیام
تندیس خیام در بخارست، پایتخت رومانیدر جهان خیام به عنوان یک شاعر، ریاضیدان و اخترشناس شناخته شدهاست. هرچند که اوج شناخت جهان از خیام را میتوان پس از ترجمه شعرهای وی به وسیله ادوارد فیتزجرالد دانست. این در حالی است که بسیاری از پژوهشگران شماری از شعرهای ترجمهشده به وسیله فیتزجرالد را سروده خیام نمیدانند و این خود سبب تفاوتهایی در شناخت خیام در نگاه ایرانیها و غربیها شدهاست. تأثیرات خیام بر ادبیات غرب از مارک تواین تا تی.اس الیوت او را به نماد فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفکران جهان تبدیل کردهاست
ولادیمیر پوتین،مارتین لوتر کینگ و آبراهام لینکن همیشه قبل از خواب رباعیات خیام میخواندند یا میخوانند
خیام در افسانه
انابه
افسانههایی چند پیرامون خیام وجود دارد. یکی از این افسانهها از این قرار است که خیام میخواست باده بنوشد ولی بادی وزید و کوزه میش را شکست. پس خیام چنین سرود:
ابریق می مرا شکستی،ربی بر من در عیش را ببستی،ربی
من مِی خورم و تو میکنی بدمستی خاکم به دهن مگر که مستی،ربی
پس چون این شعر کفرآمیز را گفت خدا روی وی را سیاه کرد. پس خیام پشیمان شد و برای پوزش از خدا این بیت را سرود:
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو! آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو!
من بد کنم و تو بد مکافات دهی پس فرق میان من و تو چیست بگو!
و چون اینگونه از خداوند پوزش خواست رویش دوباره سفید شد. البته جدا از افسانهها در اینکه این دو رباعی بالا از خیام باشند جای شک است.
ای رفته و باز آمده بل هم گشته
در افسانهای دیگر، چنین آمده که روزی خیام با شاگردان از نزدیکی مدرسهای میگذشتند. عدهای، مشغول ترمیم آن مدرسه بودند و چارپایانی، مدام بارهایی (شامل سنگ و خشت و غیره)را به داخل مدرسه میبردند و بیرون میآمدند. یکی از آن چارپایان از وارد شدن به مدرسه ابا میکرد و هیچ کس قادر نبود او را وارد مدرسه کند. چون خیام این اوضاع را دید، جلو رفت و در گوش چارپا چیزی گفت. سپس چارپا آرام شد و داخل مدرسه شد. پس از این که خیام بازگشت، شاگردان پرسیدند که ماجرا چه بود؟
خیام بازگفت که آن خر، یکی از محصلان همین مدرسه بود و پس از مردن، به این شکل در آمده و دوباره به دنیا بازگشته بود ( اشاره به نظریه? تناسخ) و میترسید که وارد مدرسه بشود و کسی او را بشناسد و شرمنده گردد. من این موضوع را فهمیدم و در گوشش خواندم:
ای رفته و باز آمده بَل هُم گشته نامت ز میان مردمان گم گشته
ناخن همه جمع آمده و سم گشته ریشت ز عقب در آمده دم گشته
به روایتی خیام، حسن صباح و خواجه نظامالملک به سه یار دبستانی معروف بودهاند که در بزرگی هر یک به راهی رفتند. حسن رهبری فرقه? اسماعیلیه را به عهده گرفت، خواجه نظام الملک سیاست مداری عظیم الشان شد و خیام شاعر و متفکری گوشه گیر گشت که در آثارش اندیشههای بدیع و دلهره و اضطرابی از فلسفه هستی و جهان وجود دارد.
برپایه داستان سه یار دبستانی این سه در زمان کودکی با هم قرار گذاشتند که هر کدام به جایگاهی رسید آن دو دیگر را یاری رساند. هنگامی که نظامالملک به وزیری سلجوقیان رسید به خیام فرمانروایی بر نیشابور و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد،ولی خیام گفت که سودای ولایتداری ندارد. پس نظامالملک دههزاردینار مقرری برای او تعیین کرد تا در نیشابور به او پرداختکنند
چنان که فروغی در مقدمه? تصحیحش از خیام اشاره کردهاست این داستان سند معتبری ندارد و تازه اگر راست باشد حسن صباح و خیام هر دو باید بیش از 120 سال عمر کرده باشند که خیلی بعید است. به علاوه هیچ یک از معاصران خیام هم به این داستان اشاره نکردهاست.
آثار
خیام آثار علمی و ادبی بسیار تالیف کرد.
او میزان الحکمت را درباره فیزیک و لوازم الامکنت را در دانش هواشناسی نوشت. نوروزنامه دیگر اثر ادبی اوست، در پدیداری نوروز و آیین پادشاهان ایرانی و اسب و زر و قلم و شرا که در حدود 495 هجری قمری نگاشته شدهاست. کتاب جبر و مقابله خیام با تلاش دانش پژوهان اروپایی در سال 1742 در یکی از کتابخانههای لیدن یافته شد. این کتاب در 1815 توسط تنی چند از دانشمندان فرانسوی ترجمه و منشر شد .
رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله به زبان عربی، در باره? معادلات درجه? سوم.
رسالة فی شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقلیدس در مورد خطوط موازی و نظریه? نسبتها.
رساله میزانالحکمه.«راهحل جبری مساله? تعیین مقادیر طلا و نقره را در آمیزه(آلیاژ) معینی به وسیله? وزنهای مخصوص بدست میدهد.»
قسطاس المستقیم
رساله? مسائل الحساب، این اثر باقی نماندهاست.
القول علی اجناس التی بالاربعاء، اثری درباره? موسیقی.
رساله کون و تکلیف به عربی درباره حکمت خالق در خلق عالم و حکمت تکلیف که خیام آن را در پاسخ پرسش امام ابونصر محمدبن ابراهیم نسوی در سال 473 - 473 هجری - نوشتهاست و او یکی از شاگردان پورسینا بوده و در مجموعه جامع البدایع باهتمام سید محی الدین صبری بسال 1194 - 1230 هجری - و کتاب خیام در هند به اهتمام سلیمان ندوی سال 1312 - 1933 میلادی - چاپ شدهاست.
رساله روضةالقلوب در کلیات وجود
رساله ضیاء العلی
رسالهای در صورت و تضاد
ترجمه خطبه ابن سینا
رسالهای در صحت طرق هندسی برای استخراج جذر و کعب
رساله مشکلات ایجاب
رسالهای در طبیعیات
رسالهای در بیان زیگ ملکشاهی
رساله نظام الملک در بیان حکومت
رساله لوازمالاکمنه
اشعار عربی خیام که در حدود 19 رباعی آن بدست آمدهاست.
نوروزنامه، از این کتاب دو نسخه خطی باقی ماندهاست. یکی نسخه? لندن و دیگری نسخه برلن
رباعیات خیام به زبان فارسی که در حدود 200 چارینه (رباعی) یا بیشتر از حکیم عمر خیام است و زائد بر آن مربوط به خیام نبوده بلکه به خیام نسبت داده شده.
عیون الحکمه
رساله معراجیه
رساله در علم کلیات
رساله در تحقیق معنی وجود
94/6/28
3:35 ع
ابوعلی حسین بن عبد الله بن سینا در سال 359 - 370 هجری - در روستایی در حوالی بخارا چشم بر جهان گشود . پدرش عبد الله اهل بلخ بود و مادرش ستاره نام داشت ، زنی از اهالی روستای افشنه .
عبد الله پدر بو علی دوران جوانی اش را در زادگاه گذرانیده و سپس به بخارا پایتخت حکومت سامانیان عزیمت کرد .
هنگامی که عبد الله از شهر پدران خود به بخارا رفت سیصد سال از حکومت تازیان بیگانه گذشته بود و سامانیان بر بخارا حکم می راندند .
هنگامی که ابن سینا پنج سال داشت ، نزد پدر که مردی فاضل بود حساب ، ریاضیات ، رو خوانی قرآن و صرف و نحو زبان عربی می آموخت او از همان ابتدا بسیار باهوش بود و برای کسب دانش شوق و اشتیاق فراوانی داشت پس از چندی نیز به مکتب رفت که سر آمد هم مکتبی های خود بود
او در ده سالگی قرآن را حفظ کرده و ادبیات و هندسه ریاضیات و صرف و نحو عربی را نیز میدانست ، او به طبیعت و گیاهان و حیوانات علاقه خاصی داشت و اوقات فراغت را در دشت و صحرا به جستجو و کسب تجربه می پرداخته و بدین صورت از دوران کودکی به خواص گیاهان دارویی و طبابت علاقه مند شده است
هنگامی که ابوعلی دوازده سال داشت به همراه خانواده در بخارا ، پایتخت سامانی می زیست و پدرش عبد الله نیز دارای شغل و منصب دیوانی بود .
عبد الله فرزند خویش را نزد استادی به نام عبد الله ناتلی فرستاد تا نزد او معلومات خود را تکمیل کند . پیش از آن هم ابوعلی علم فقه را از شخصی به نام اسماعیل زاهد فرا گرفته بود .
ابوعلی به حدی باهوش بود که گاهی در مطالب علمی وجوه تازه ای میافت به طوری که باعث تعجب استاد خود می گشت . ناتلی نیز وی را تشویق به فراگیری علوم و دانش اندوزی میکرد و بدین گونه ابوعلی علم منطق را فرا گرفت و بعد به تکمیل ریاضیات پرداخت .
ابوعلی سینا برای تکمیل و ارتقا معلومات خود چاره ای جز مداومت و کوشش خویش نداشت او طبیعیات و الهیات را نزد خود خواند . او تمامی کتابهایی که در دسترسش قرار میگرفت سود می جست و علم پزشکی را نیز خود به وسیله کتابهای بزرگان و تجربیات عملی نزد خود فرا گرفت
ابوعلی در جوانی حکمت ماوراء الطبیعه را نیز آموخت و هر کتابی که در این زمینه به دستش می رسید مطالعه و تجزیه و تحلیل میکرد . روزی کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو را به دست آورد و شروع به مطالعه آن کرد اما هر چه میخواند مفاهیم نهفته در آن را به دست نمی آورد و باز از ابتدا می خواند تا اینکه بیش از بیست بار کاتب را خواند اما هنوز مفهوم جملات کتاب را به درستی درک نمیکرد تا اینکه یک روز که از بازار بخارا عبور میکرد فروشنده ای راه او را گرفت و کتاب فرسوده ای را به وی فروخت . وقتی شروع به خواندن کتاب کرد متوجه شد که کتاب نوشته ابونصر فارابی و در مورد شرح اغراض ما بعید الطبیعه ارسطو است همان کتابی که هر چی ابوعلی رد آن اندیشیده بود برایش مفهوم نشده بود .
در سال 375 هنگامی که ابوعلی سینا هجده سال داشت نوح دوم بر بخارا حکومت میراند . روزی غلامان امیر به دنبال وی آمدن تا برای معالجه امیر به بالین ی رهسپار شود .
ابو علی سینا سابقه بیماری و نشانه های بیماری را که در امیر ظاهر شده بود از ابن خالد - پزشک مخصوص دربار - پرسید .معلوم گشت که امیر از مدتی پیش دچار درد و سوزش شدید معده و حالت تهوع شده و نیز بخشی از بدنش لمس گشته . ابو علی از روی عوارض بیماری به بیماری امیر پی برد و با بررسی ظروف مخصوص خوراک امیر بیماری امیر را مسمومیت ناشی از سرب اعلام کرد و اقدام به درمان بیماری امیر کرد .
ابوعلی در قبال معالجه امیر از وی خواست اجازه ورود و استفاده آزادانه از کتابخانه سلطنتی بخارا را کرد - چرا که تنها شاهزادگان و بزرگان حق استفاده از ان را داشتند - و نوح ابن منصور نیز موافقت کرد .
این واقعه که در هجده سالگی ابوعلی سینا اتفاق افتاد فصل تازه ایی در علم اندوزی و کسب دانش برای وی گشوده شد . کتابخانه بخارا کی از کاملترین کتابخانه های آن روزگار ایران به شمار میرفت و از اکثر کتابهای قدیمی و کمیاب یک نسخه در آن موجود بود
روزی که ابن سینا به کتابخانه سلطنتی پا گذاشت ، شادی اش از دیدن کتابهای گوناگون موجود در آن بی حد و حصر بود . ابو علی با حرص و ولع همه آنها را از نظر گذرانید و در طول سه سالی که ابو علی در آن کتابخانه بود و به گفته یکی از شاگردانش دوره طلایی برای تکامل وی محسوب می شد را بگذراند و معلوماتش را در فقه عمیق تر کند . همچنین در مورد ادبیات و موسیقی و زوایای مختلف انها به تجربه و تحقیق بپردازد . او توانست بر روی نقشه های نجومی منجمان گذشته کار کند
ابو علی در سن بیست سالگی شروع به نوشتن کرد و مجموعه ای در ده جلد به نام حاصل و محصول را به رشته تحریر در آورد بعد کتابی در باب اخلاق با عنوان البر و الائم - بی گناهی و گناه - نوشت ، نوشته بعدی وی کتابی در باب فلسفه به نام حکمت عروضی در بیست و یک جلد می باشد
هنگامی که ابوعلی سینا بیست و یک سال داشت . روزی در کتابخانه مشغول مطالعه بود که متوجه حریق در قسمت را کتابخانه شد . سعی ابوعلی و نگهبانان برای خاموش کردن آتش بی فایده بود و کتابها طعمه آتش قرا گرفت بعد از آتش سوزی که به روایاتی عمدی و توسط دشمنان ابوعلی در دربار صورت گرفته بود در شهر شایعه کردند که خود بوعلی کتابخانه را آتش زده که این موضوع نیز در امیر اثر کرد و سبب شد تا از ورود ابوعلی به بیمارستان و درمانگاه جلوگیری کنند . در همین حال پدر بوعلی نیز درگذشت وسبب شد تا بوعلی تصمیم به سفر گیرد و با دوست خود ابوسهل مسیحی در سال 379 ترک دیار کرد و راهی مقصدی نا معلوم شد
ابوعلی سینا پس از ترک پایتخت سامانی و گذشت نزدی به یک ماه در یکی از استراحتگاه های میان راه با مردی به نام منصور بن عراق برخورد کرد کسی که خود از نجیب زادگان و اندیشمندان دربار خوارزم بود و ابن سینا را به دربار خوارزم دعوت کرد . در آن زمان دربار خوارزم تمامی دانشمندان و فرزانگان را به دربار خود دعوت میکردند که به سبب وزیر فاضل ابن مامون ابوالحسن احمد بن سهیلی بود که دانشمندان را در دربار خوارزم جمع میکرد
مرکز حکومت ابن مامون خوارزمشاه ، شهر گرکامج در ساحل رود جیحون بود . در دربار خوارزمشاهیان ابوعلی سینا و ابوسهیل به گرمی استقبال شدند ، و خود سهیلی وزیر خوارزمشاه به پیشواز ایشان آمد . پس از مدتی استراحت با امیر ابن مامون دیدار کردند و او نیز به ایشان خوش آمد گفت
ابو علی برای مدتی نزدیک به سیزده سال در گرگانج ماند و در طول این مدت وقت خود را به تدریس ، تحریر و معالجه بیماران گذراند . وی در این مدت کتابها و رسالات زیادی به رشته تحریر در آورد که از جمله آنها میتوان رساله ای در مورد نبض به زبان فارسی ، رساله ای در مورد بیهودگی پیش بینی آینده بر اساس حرکت ستارگان به زبان عربی و قصیده ای در مورد منطق ، کتابی در باب فلسفه به نام بقاء النفس الناطقه و رساله ای در باب افسردگی با نام حزن الاسبابه و بسیاری بسیاری دیگر نوشت
در این سالها ابوسهل همواره همرا بوعلی بود و دوستی بسیاری بین آنها پدید آمده بود . یک روز فرستاده ای از سلطان محمود غزنوی خبر داد که خوارزمشاه باید تمامی دانشمندان خود را نزد او و به پایتخت غزنویان روانه کند در این زمان بوعلی بر خلاف دیگر دانشمندان به غزنین نرفت و بعد از سیزده سال اقامت در گرگانج در زمستان سال 392 به هراه دوست خود ابوسهل مسیحی شبانه از گرگانج گریخت . سلطان محمود از نیامدن ابن سینا ناراحت شده و دستور میدهد تصاویر زیادی از وی کشیده برای فرمانروایان خراسان بفرستند وبرای دستگیری و تحویل او جایزه بزرگی تعیین میکند .
ابو علی سینا ابتدا برای دیدن مادر خود راهی خراسان و شهر بخارا میشود . اما به زودی ماموران از برگشتن وی باخبر میشوند و و او دوباره مجبور به فرار میشود . و این بار همراه دوست خویش ابوسهیل راهی گرگان نزد سلطان قابوس بن وشمگیر میشود در بین راه بر اثر طوفان شن دوست و همراه خود ابوسهل را از دست میدهد .ابوعلی سینا بعد از طی مراحلی سخت وارد گرگان میشود که باخبر میشود سلطان قابوس توسط سپاهیانش کشته شده است .ابوعلی سینا هنگام ورود به شهر مورد لطف و احترام زرین گیس دختر سلطان قابوس که مانند پدر دوستدار فضلا بود قرار گرفت
ابن سینا اوایل سال 392 به گرگان رسیده بود در منزل شخصی به نام ابو محمد شیرازی سکنا گزیددر این دوران بود که ابو عبیداله جوزجانی یکی از دانشجویان مستعد ابن سینا به خدمت او درآمد و تا پایان عمر ابوعلی سینا درخدمت او ماند . اوبعلی مدت یک سال در خانه ابو محمد ماند . ی مطالب را به ابو عبید جوزجانی میگفت و او مینوشت و مطالبی تحت عنوانهای الادویة القلبیه - دارویی برای قلب - و اروزة فی الطب - قصیده ای در باب طب - و در همینجا بود که فکر تالیف کتابی به نام قانون در مورد طب در ذهن ابوعلی پیریزی شد .
ابوعلی در سال 393 عازم ری شد در این زمان پادشاهان آل بویه در نواحی شمالی و مرکزی ایران سلطنت میکردند ابن سینا به درخواست سیده خاتون ، زن فخر الدوله ، پادشاه ال بویه برای درمان فرزندش به ری رفت و پس از درمان مجدالدوله که صرع داشت ریاست و سرپرستی بیمارستان ری را پذیرفت
در سال 394 ابوعلی به خدمت شمس الدوله در آمد ، شمس الدوله که از بیماری قولنج رنج میبرد و پزشکان بیماری وی را تشخیص نمیدادند توسط ابوعلی بهبود یافت و سمت طبیب مخصوص امیر را گرفت و بعد از چند ماه به سمت وزارت شمس الدوله منصوب گشت .
در طی سالهایی که در همدان گذرانید نوشتن کتاب قانون در سال 398 به پایان رسید او در این دوران تعداد قابل توجهی کتاب و رساله نوشت . روز ها را صرف تدریس و طبابت در بیمارستان و رسیدگی به امور سیاست میکرد و شب ها را صرف تحریر و تالیف کتاب و بعضا بحث و شب نشینی با اندیشمندان همدان میکرد .
در چهارمین سال وزارت قانونی برای کم کردن جیره غلامان و سپاهیان تدوین کرد که سبب شد سپاهیان علیه وی شورش کنند . شمس الدوله برای راضی کردن سپاهیان ابوعلی را به خانه شخصی به نام شیخ سعید ابن دخدوک تبعید کرد و فرمان او را جلوی چشم سپاهیان سوزاند . در دوران تبعید بود که ابوعلی کتاب شفا در مورد فلسفه و نکات مثبت نظریات ارسطو نوشت
بعد از مدتی بیماری امیر وخیم شد و ابوعلی را نزد وی آوردند و بوعلی سمت وزارت خود را از سر گرفت . در همین ایام نامه ای از ابو ریحان بیرونی دریافت کرد که حاوی ده سوال بود که جواب آنها را در رساله ای به نام الاجویه عن مسائل ابوریحان بیرونی نوشت
بعد از مرگ شمس الدوله ابوعلی سینا با علاء الدوله دائی شمس الدوله که حاکم اصفهان بود مکاتبه کرد و خواستار حضور در دربار وی شد که بعد از باخبر شدن سماء الدوله جانشین شمس الدوله ، به جرم خیانت او را در زندان دژ فرد جان در ناحیه فرهان زندانی کرد . ابوعلی کار نوشتن را در زندان نیز ادامه داد در سال 402 علاء الدوله به همدان حمله کرد ولی موفق به گرفتن دژ فرد جان نشد . بعد از آن سماء الدوله ابن سینا را مورد عفو قرار داد و او را به همدان باز گرداند . ولی بوعلی ماندن در همان را صلاح ندانست و از همدان گریخت و راه اصفهان را در پیش گرفت
او در مدت زندان کتابهای الهدا فی الحکمت - راهنمای عقل - و کتابی دیگر با نام حی بن یقظان - زنده بیدار - را به پایان رساند و رساله ای در باب قولنج و بیماری قلبی به رشته تحریر در آورد
در سال 403 ابو علی به اصفهان وارد شد وبه عنوان یکی از نزدیکان علاء الدوله در آمد
ابوعلی سینا در اصفهان کتاب شفا را به پایان رساند . و بعد در سال های آخر عمر تمامی تجربیات خود در زمینه طب را در کتاب قانون نوشت و کتاب ارزشمند خود را کامل کرد
در مهر 415 خبر حمله مسعود پسر سلطان محمود غزنوی به اصفهان رسید در همین هنگام علاء الدوله با سپاهیان خود از اصفهان خارج شد اوب علی نیز به همراه علاء الدوله از اصفهان خارج شد ولی کتابهایش در اصفهان ماند که مورد تاراج غارتگران ترک قرار گرفت و بسیاری از آنها از بین رفت یا به غزنه منتقل شد
علاء الدوله به سمت همدان حرکت کرد در این سفر ابوعلی به قلنج مبتلا شد که جوزجانی به کمکش آمد ولی بوعلی برای آنکه زودتر بهبود یابد میزان دارو را افزایش داد که سبب از بین رفتن قوای جسمی او گشت او در این زمان کتابی در مورد اثبات خدا با نام حکمت المشرقین - فلسفه شرقی - که تقریبا نوعی وصیت نامه بود نوشت .
بعد از چندی بیماری ابن سینا شدت گرفت وی که چندین بار بر این بیماری در بدن دیگران غلبه کرده بود نتوانست این بیماری را در خود درمان کند و در هشتم آبان ماه 415 در شهر همدان رخت از جهان فانی بر بست و او را در همان شهر به خاک سپردن
آثار ابن سینا :
به دلیل آنکه در آن عصر، عربی زبان رایج آثار علمی بود، ابن سینا و سایر دانشمندان ایرانی که در آن روزگار میزیستند کتابهای خود را به زبان عربی نوشتند. بعدها بعضی از این آثار به زبانهای دیگر از جمله فارسی ترجمه شد.
افزون بر این، ابنسینا در ادبیات فارسی نیز دستی قوی داشتهاست. بیش از 20 اثر فارسی به او منسوب است که از میان آنها انتساب دانشنامه علائی و رساله نبض بدو مسلم است. آثار فارسی ابنسینا، مانند سایر نثرهای علمی زمان وی، با رعایت ایجاز و اختصار کامل نوشته شدهاست
آثار فراوانی از ابنسینا به جا مانده و یا به او نسبت داده شده که فهرست جامعی از آنها در فهرست نسخههای مصنفات ابن سینا آورده شدهاست. این فهرست شامل شامل 131 نوشته اصیل از ابن سینا و 111 اثر منسوب به او است.
از مصنفات او:
کتاب المجموع در یک جلد، کتاب الحاصل و المحصول در بیست جلد، کتاب البرّ و الاثم، در دو جلد، کتاب الشفاء، در هجده جلد، کتاب القانون فى الطب، در هجده جلد، کتاب الارصاد الکلیه، در یک جلد، کتاب الانصاف، در بیست جلد، کتاب النجاه، در سه جلد، کتاب الهدایه، در یک جلد، کتاب الاشارات، در یک جلد، کتاب المختصر الاوسط، در یک جلد، کتاب العلائى، در یک جلد، کتاب القولنج، در یک جلد، کتاب لسان العرب فى اللغه، در ده جلد، کتاب الادویة القلبیه، در یک جلد، کتاب الموجز، در یک جلد، کتاب بعض الحکمة المشرقیه، در یک جلد، کتاب بیان ذوات الجهه، در یک جلد، کتاب المعاد، در یک جلد، کتاب المبدأ و المعاد، در یک جلد.
رسالههاى او :
رسالة القضاء و القدر، رسالة فى الآلة الرصدیه، رسالة عرض قاطیغوریاس، رسالة المنطق بالشعر، قصائد فى العظة و الحکمه، رسالة فى نعوت المواضع الجدلیه، رسالة فى اختصار اقلیدس، رسالة فى مختصر النبض به زبان فارسى، رسالة فى الحدود، رسالة فى الاجرام السماویة، کتاب الاشاره فى علم المنطق، کتاب اقسام الحکمه، کتاب النهایه، کتاب عهد کتبه لنفسه، کتاب حىّ بن یقطان، کتاب فى انّ ابعاد الجسم ذاتیة له، کتاب خطب، کتاب عیون الحکمه، کتاب فى انّه لا یجوز ان یکون شىء واحد جوهریا و عرضیا، کتاب انّ علم زید غیر علم عمرو، رسائل اخوانیه و سلطانیه و مسائل جرت بینه و بین بعض العلماء.
فلسفه
• شفا
• نجات
• الاشارات والتنبیهات
• حی بن یقظان
ریاضیات
• زاویه
• اقلیدس
• الارتماطیقی
• علم هیئت
• المجسطی
• جامع البدایع
طبیعی
• ابطال احکام النجوم
• الاجرام العلویة واسباب البرق والرعد
• فضا
• النبات والحیوان
پزشکی
• قانون
• الادویة القلبیه
• دفع المضار الکلیه عن الابدان الانسانیه
• قولنج
• سیاسة البدن وفضائل الشراب
• تشریح الاعضا
• الفصد
• الاغذیه والادویه
کتاب قانون یک دایره المعارف پزشگی است که در ان تمام مبانی اصلی طب سنتی مورد بحث قرار کرفتهاست مانند :مبانی تشریح/اناتومی/ مبانی علامت شناسی/سمیولوجی/داروشناسی وداروسازی و نسخه نویسی/فارماکولوجی/وغیره.کتاب قانون در سال 1360 توسط مرحوم شرفکندی هژار از زبان عربی به زبان فارسی امروزی ترجمه شد وتوسط انتشارات سروش منتشرگردید وتاکنون چندین بار تجدید چاپ شدهاست. کتاب قانون در دانشگاههای اروپایی وآمریکایی تادو قرن پیش مورد استفاده پزشگان بوده وبه اکثر زبانهای دنیا ترجمه شدهاست. وبعد از انجیل بیشترین چاپ را داشتهاست. افلاطون مغز و قلب و کبد رااز اعضای حیاتی بدن انسان ذکر کرده بود و لذا این اعضارا مثلث افلاطون /تریگونوم پلاطو/ مینامیدند.ابن سینااعلام نمود که دوام وبفائ نسل انسان وابسته به دستگاه تولید مثل است ولذا جمع چهار عضو مذکور را مربع ابن سینا/کوادرانگولا اویسینا / نامیدند. وی همچنین علاقه مند به تاثیرات اندیشه بر جسم بود و آثاری نیز در باب روانشناسی دارد.
موسیقی
پورسینا تئوریدانی دارای دیدگاههای موسیقایی است. او مرد دانش و نه کنش در موسیقی بود ولی آنچنان از همین دانش نظری سخن میراند که گویی در کنش نیز چیره دست است. گمان میشود پورسینا و فارابی بنیادگذاران نخستین پایههای دانش هماهنگی(هارمونی) در موسیقی بودهاند. آثار موسیقایی پور سینا روی هم رفته پنج اثر مهم اوست که در بخشهایی از آنها به موسیقی پرداخته شده:
• شفا
• جوامع علم موسیقی
• المدخل الی صناعة الموسیقی
• لواحق
• دانشنامه علایی
• نجات
• اقسام العلوم
: شاگردان ابن سینا
ابن سینا علاوه بر آثار خود چند شاگرد نیز تربیت کرد که هر کدام دانشمند بزرگی در زمان خود شدند. از میان شاگردان او این چندتن سرشناسترند
:
ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان شاگرد بسیار معروف ابن سینا است که برخی از آثار او در دست است. وی از زردشتیات آذربایجان بود.ولی بعدها مسلمان شد و کنیه? ابوالحسن را برگزید. .چنانکه بسیاری از اراب تواریخ به این مطلب تصریح کرده اند و از نوشتههای خود ابوالحسن بهمنیار از جمله التحصیل چنین مطلبی تایید میشود. یکی از کتابهای ابن سینا به نام المباحث بیشتر شامل جواب سؤالات او است.
ابوعبیدالله عبدالواحد بن محمد جوزجانی از سال 403 هجری تا هنگام مرگ ابن سینا پیوسته در خدمت او بودهاست و پس از مرگ او به گردآوری و تألیف آثار او پرداخت. تبحر او در ریاضیات بود.
ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی یکی دیگر از شاگردان مشهور ابن سینا است که رسالةالعشق را ابن سینا به نام او نوشت.وقتی نزاع علمی بوعلی سینا و ابوریحان بیرونی بر اثر برخی گفتارهای ابوریحان منقطع شد معصومی ادامه? بحث با ابوریحان را به عهده گرفت. مطالب معصومی به همراه اجوبه ابن سینا و سوالان و ردود ابی ریحان در کتابی به نام اسئله و اجوبه در ایران و لبنان چاپ شده است.
شیخ علی نسائی خراسانی یکی دیگر از شاگردان ابن سینا که ناصر خسرو هم در سفرنامه اش از وی نام میبرد.
94/6/28
3:32 ع
زندگی نامه محمد زکریای رازی (محمدبن زکریای بن یحیی رازی )
پزشک عالیقدر ایرانی که در زمینههای شیمی، فیزیک و فلسفه پژوهشهای ارزندهای داشته است. نام وی محمد، نام پدرش زکریا و نیایش یحیی و کنیهاش ابوبکر است. او در شعبان سال 251 هـ.ق (865 م) در ری که شهری کهن (نام این شهر در اوستا آورده شده است) ومرکز علم و ادب ایران آن روزگار بود به دنیا آمده دوران کودکی، جوانی و نوجوانی خودرا در این شهر گذراند. در نوجوانی به موسیقی گرایش داشته و در نواختن نی توانا بودو گاهی شعر میسرود.
مدتی به زرگری مشغول شد و سپس به کیمیاگری روی آورد. در جریان کار با موادشیمیایی چشمش آسیب دید. میگویند پزشکی که رازی جهت درمان به او مراجعه کرده بودپانصد دینار طلب کرد و رازی ناچاراً آن را تهیه و پرداخت و با خود گفت کیمیای واقعی علم طب است نه آنکه تو بدان مشغولی. از آن زمان گرایش به آموختن علم طب پیدا کرده ودر سنین بالا علم طب را آموخت. رازی برای آموزش بیشتر به بغداد سفر کرد و دربیمارستان بغداد در طب استاد گردید و به ریاست بیمارستان معتضدی برگزیده و به زودی به جایگاه نخست پزشکی دست یافت رازی پس از مرگ معتضد خلیفه عباسی به ری بازگشت وعهدهدار ریاست بیمارستان ری گردید و تا پایان عمر در این شهر به تربیت دانشجویان ودرمان بیماران پرداخت.
او پایهگذار نحوه آموزشی است که امروزه نیز در بیمارستانهای آموزشی جهان رعایت میشود یعنی: در بیمارستان ری در حالیکه شاگردان و شاگردان شاگردانش پیرامون او بودند به معاینه بیماران میپرداخت هر بیمار ورودی ابتدا توسط شاگردان شاگردان معاینه میشددر صورت عدم تشخیص به شاگردان رازی ارجاع میشد. اگر آنان در تشخیص درمیماندند به رازی معرفی میشدند
هنگام ساخت بیمارستان معتضدی جهت انتخاب مکان ساخت با رازی مشورت گردید. رازی دستور داد قطعههای مساوی گوشت را در محلههای گوناگون شهر بیاویزند و مکان بیمارستان را جایی انتخاب کنند که گوشت آنجا دیرتر از مناطق دیگر فاسد میشد. او دربیمارستان بغداد بخش ویژهای به بیماران روانی اختصاص داد.
از مهمترین صفات این پزشک بزرگ میتوان از خوشخویی و توجه خاص او به بیماران نام برد که تا تشخیص و مداوای قطعی بیماران از هیچ کوششی فروگذار نبود.
نسبت به فقرا و بینوایان بسیار رئوف بود و برخلاف بسیاری از پزشکان آن زمان که بیشتر مایل به درمان پادشاهان، امرا و بزرگان بودند رازی تمایل به معاشرت و درمان افراد ضعیف جامعه را داشت.
ابن ندیم در کتاب الفهرست خود مینویسد: رازی همه بیماران به ویژه بیماران فقیر را مورد تفقد و مهربانی قرار میداد و از حالشان مرتب جویا شده و به عیادتشان میرفت و برای آنها مقرری معین میکرد. رازی در کتابی بنام صفات بیمارستان این عقیده را ابراز میدارد.
هر کس لایق طبابت نیست و طبیب باید دارای صفات و مشخصههای خاص علمی و اخلاقی باشد. او به شدت با طبابت افراد کم سواد و دخالت اطرافیان بیمار مخالف بود.
رازی اولین پزشکی بود که تشخیص تفکیکی بین آبله و سرخک را بیان کرد و پیشگام درارایه نظریه ایمنی اکتسابی است. رازی اولین پزشکی بود که تشریح جسد انسان،استخوانها ـ عضلات ـ مغز و بعضی از شعب اعصاب را در سر و گردن مشاهده و توضیح داده است.
رازی از اولین کسانی است که بر نقش تغذیه در سلامتی و درمان تأکید بسیار داشته و اسراف در دارو را بسیار مضر میداند و معتقد است هر گاه طبیب موفق شود بیماریهارا با غذا درمان کند به سعادت رسیده است در غیر این صورت با داروی منفرد و ساده و درصورت عدم بهبودی با داروی مرکب درمان نماید.
رازی بسیاری از داروها را ابتدا بر روی حیوانات امتحان و پس از ثبت اثرات آنها در صورت مثبت بودن اثر به بیماران تجویز میکرد.
او نخستین پزشکی است که داروهای الکالوئیدی غیر سمی را ساخت و در درمان بیمارانش استفاده کرد.
به پاس زحمات فراوان رازی در امر داروسازی روز پنجم شهریورماه (27 اوت) روز بزرگداشت زکریای رازی و روز داروسازی نامگذاری شده است.
رازی در جراحی صاحب نظر بود و درباره سنگ کلیه و سنگ مثانه دارای کتابی است که در آن تأکید دارد در صورتیکه درمان سنگ مثانه با روشهای طبی امکانپذیر نباشدباید به عمل جراحی پرداخت.
اولین طبیبی است که سل مفصلی انگشتان را شرح داده است.
رازی نخستین دانشمندی است که اجسام را به سه گروه جمادی، نباتی و حیوانی و همچنین مواد را به دو دسته فلز و شبه فلز تقسیم نمود.
او در شیمی بسیار استاد بود و از کشفیات او میتوان:الکل، اسید سولفوریک، اسید کلریدریک، اکسیدارسنیک و اسید سیتریک را نام برد.
آثار رازی:
رازی از دانشمندان بسیار پرکار محسوب میشده که آثار بسیاری از خود باقی گذاشته است. خود در این باره مینویسد کوشش و پشتکار من در فراگیری به اندازهای بود که به خط ریز بیش از 20 هزار ورقه مطلب نوشتم و پانزده سال از عمر خود را روز و شب در تألیف جامع کبیر (الحاوی) صرف کردم و بر اثر همین کار در بینایی من سستی پدیدآمد و عضله دستم گرفتار سستی شده و مرا از نوشتن محروم ساخت با این همه از جستجوی دانش بازنمانده و پیوسته با یاری این و آن میخوانم و به دست ایشان مینویسم.
ابن ندیم آثار رازی را 167 جلد و بیرونی 184 جلد و به محققان دیگر 271 جلد زکرنمودهاند که بر مبنای فهرست بیرونی از 184 جلد: 56 کتاب در طب که مهمترین آنهاالحاوی، المنصوری، الجدری و الحصبیه که هر سه به لاتین ترجمه و هر کدام چندین بار تجدید چاپ شده و تا قرنهای طولانی در دانشگاههای معتبر آلمان، فرانسه تدریس میشده است. 32 کتاب در طبیعیات، 7 کتاب در منطق، 10 کتاب در نجوم و ریاضیات، 7کتاب در تفسیر، 17 کتاب در فلسفه، 14 کتاب در الهیات، 32 در شیمی، 6 کتاب درماوراءطبیعیه و 12 کتاب در فنون مختلف نوشته است.
رازی در پنجم شعبان 313 هـ.ق در زادگاه خود (ری) وفات یافت و مدت عمر وی به سال قمری شصت و دو سال و پنج روز و به شمسی شصت سال و دو ماه و یک روز ذکر شده است.
استادان: علیبن ربنطبری (در طب) ـ ابو زید بلخی (در فلسفه) ـ ابوالعباسمحمد بن نیشابوری (در حکمت) شاگردان: یحیی بن عدی ـ ابوالقاسم مقانعی ـ ابوالحسن طبری ـ ابن قارون رازی ـ یوسف بن یعقوب.
از جمله گفتار رازی:
پزشک در درمان بیماران خود را به خدای بزرگ میسپارد و از او شفا و بهبود چشمدارد او روی توان و کارش حساب نمیکند بلکه در همگی کارهایش به خدا اعتماد میورزد. اگر پزشک وارونهی این انجام دهد به خود و به توانش در این پیشه و کاردانیاش بنگرد خداوند بهبود و شفا را از او باز خواهد داشت.
اگر همه میتوانستند از استعدادهای خود درست بهرهگیرند دنیا همان بهشت موعود میشد که همه میخواهند.
94/6/28
3:29 ع
شیخ مشرفالدین ابن مصلح بن عبدا… شیرازی موسوم به شیخ سعدی از بزرگترین ستارگان و برجستگان درجه اول آسمان ادب ایران زمین است که با تسلط وصف ناپذیر خود بزرگترین شاهکارهای ادبی ایران را در سرتاسر تاریخ ادبی این کشور خلق نموده است. تاریخ زندگی این شاعر و سخنسرای بزرگ چندان معلوم نیست و اقوال متعددی در کتابهای تاریخی ذکر شده است ولی ظاهرا در بین سالهای 600 تا 610 ه. ق در شهر شیراز به دنیا آمده است.سعدی در خانوادهای اهل علم و ادب چشم به جهان گشود(1) و از اوان کودکی تحت نظارت دقیق پدرش به آموختن علوم و معارف روزگار خویش پرداخت. محبت و ارشاد خردمندانه پدر در سالهای کودکی مشوق این کودک خردسالو سرشار از هوش و استعداد بود و وی در مدتی کوتاه به اطلاعات وافری در باب تاریخ و ادبیات ایران دست یافت. سعدی در 12 سالگی پدرش را از دست داد و با سرپرستی مادرش تحصیلات خود را ادامه داد. استاد در سال 621ه.ق رهسپار بغداد که مرکز علمی و ادبی بزرگ آن روز جهان اسلام بود گشت ودر مدرسه معروف نظامیه بغداد و دیگر محافل علمی آن شعر مشغول به تحصیل شد. این دوران مواجه بود با هجوم وحشیانه مغولان به ایران و پایمال گشتن ایالات مختلف ایران در زیر سم اسبهای این قوم وحشی و درنده خو. زادگاه سعدی اگرچه از تهاجمات مغولان مصون ماند ولی استان فارس گرفتار کشمکشهای سختی بین احفاد خوارزمشاهیان و اتابکان شد و آرامش و امنیتی که بر شیراز حاکم بود رخت بربست. سعدی که در این ایام به خوشه چینی از محضر دو تن از بزرگترین مشایخ بزرگ صوفیه آن روزگار ابوالفرج بن جوزی و شیخ شهاب الدین سهروردی مشغول بود همزمان با این اوضاع و احوال دل از زادگاه زیبای خود برکشید و به پیروی از روح بیآرام و بیقرار خود به شوق جهانگردی عازم سفری دور و دراز گشت که بین سی تا چهل سال به طول کشید. وی در طول این سفرهای طولانی ولایات و ایالاتیهمچون عراق، شام و حجاز را در نوردید و تا شمال آفریقا نیز پیش رفت و علاوه بر مشاهده شهرها و ملتهای مخلتف، با مذاهب و فرق گوناگون آشنایی یافت و یا طبقات مردم مخلوط و ممزوج گشت. نقل شده است وی در طیسفرهای خود حتی کاشمر و هند و ترکستان را نیز در نوردید که البته اکثر محققان فعلی سفر سعدی به این سرزمینهای دور دست را مردود دانسته و آن را حاصل تخیلات شاعرانه وی میدانند. حکیم پس از این مسافرت طولانی و در حالی که از جوانی خام و بیتجربه به پیری دنیا دیده و شیخی اخلاقگرا با کولهباری از تجارب معنوی و افکار ورزیده بدل گشته بود به شیراز بازگشت. این زمان که حدود سال 655 ه.ق بوده است مقارن بود با ایام حکومت اتابک ابوبکر بن سعدبن زنگی سلغری ((623 ـ 668 ه.ق) و این حاکم اندیشمند درسایه عدل و رأفت خود آرامش و امنیت کاملی را در ایالت فارس حکمفرما ساخته بود.(2) سعدی پس از ورود به شیراز مورد عنایت اتابک ابوبکر قرارگرفت و در شمار نزدیکان وی درآمد. ولی نه به عنوان شاعری ممدوح و درباری بلکه به عنوان مشاوری فرزانه و دانشمندی جهان دیده و قطب صوفیان که با شهامتی شگفت امیر وسایر بزرگان را به عدل و نیکوکاری میخواند و با اندرزهای خردمندانه خود سپری شدن روزگار و گذشتن جاه و جلال و تغییر احوال را به آنان گوشزد میساخت.(3) حکیم پس از مرگ امیر ابوبکر بن سعد به ارائه پندهای حکیمانه خود به سایر امراء اتابکان فارس و دانشمندانی همچون خواجه شمسالدین محمد جوینی صاحب دیوان وزیر هلاکو و عطاملک جوینی و سایرفضلا و دانشمندان عصر خویش پرداخت. وی اگرچه در برخی اشعار خود این امرا و بزرگان رامدح و ستایش نیز نمود ولی هیچگاه شیوه شاعران درباری پیش از خود را پیروی ننمود و همواره راه اندرز و نصیحت را به جای اغراق و مضمونسازی در مدح در نظر داشت. سعدی در این دوران که میتوان آن را ایام گوشهنشینی وی دانست در شیراز شهر محبوبش اقامت گزید و در حالی که در سراسر عالم اسلامی آن روزگار شهره عام و خاص گشته بود به سرایش اشعار خویش و خلق شاهکارهایی همچون گلستان و بوستان پرداخت. بوستان اولین اثر بزرگ هنری او بود که آن را درسال 655 به پایان رساند و این منظومه تعلیمی بزرگ را به اتابک مظفر الدین ابوبکر بن سعد زنگی هدیه نمود.سعدی یک سال بعد گلستان را که آمیختهای از نثر و نظم بود به پایان رساند و آن را به پسر ابوبکر به نام سعد بن ابوبکر بن سعد زنگی، که سعدی تلخص خویش را از نام وی گرفته است، تقدیم نمود. اواخر عمر سعدی در عزلت و گوشهنشینی سپری شد و وی در انزوایی چون اعتکاف صومعهنشینان خود را وقف مراقبه و شعر نمود; شیخ در این روزها از تجارب فراوانی که در سفرهایش اندوخته بود مواعظی برای پادشاهان و رعایا و شاگردان و ستایندگان میفرستاد و به نوبه خویش از خیراندیشی، هدایا و معاشی که آنان برای او فراهممیکردند بهرهمند میگشت. این دوره از زندگی نسبتا دراز مدت این شاعر بزرگ در بر گیرنده تصنیف بیشتر اشعارغنایی او اعم از غزلیات و مدایح تعلیمی در قالب قصیده بود که در آن سران و بزرگان را پند میداد و وقایع جاری راتفسیر میکرد. سخنسرای بزرگ ایران در سال 691 ه. ق در شیراز بدرود حیات گفت و در زاویه خود که امروز آرامگاه سعدی یا سعدیه خوانده میشد دفن گردید. شهرت شیخ اجل سعدی در دوره زندگی او مرزها را در نوردید و به دورترین مناطق نیز رسید.او که در جوانی نیز به گفته خود شهره آفاق بود پس از سپری نمودن سفرهای طولانی خویش و پیوستن به دربار اتابک ابوبکر و سرایش بوستان و گلستان به شهرت عظیمی دست یافت. مهارت غیر قابل توصیف شیخ در آمیختن تجربههای تلخ و شیرین و باز نمودن زوایای روح ودل آدمیان با بهرهگیری از ظریفترین عواطف عاشقانه و توصیف زیباییهای طبیعت و لحظههای شوق و هجران چنان شکوه و جلالی به او بخشید که حتی در دوره حیاتش نیز آثارش سرمشق شاعران و نویسندگان قرار گرفت و سخنسرایان بعد از او بارها طبع خود را در بوجود آوردن آثاری همچون گلستان و بوستان آزمودند. سعدی در انواع قالبهای شعری همچون قصیده و رباعی و غزل طبع آزمایی نمود و در هر یک از اقسامشعری شاهکارهای بزرگی پدید آورد. شهرت عمده وی در سرایش قصیدههایی روشن و روان و ساده و بیتکلف است که در این قصاید بیشتر به نعت خداوند و پند و اندرز و حکم و مراثی و مدایح پرداخته است. همانگونه که اشاره شد حکیم شیراز شاعری درباری نبود و اگرچه با تعداد زیادی از دربارها تماس داشت ولی هیچگاه از اعتقاد خود بهآزادی اندیشه و قلم دست نکشید و هرگز دست تکدی پیش کسی دراز ننمود. مدایح او محدود میباشند و او روی هم رفته مایل بود قصاید خود را از مواعظ دلنشین و سخنان حکمتآموز خطاب به پادشاهان پرسازد. سعدی علاوه بر اینکه درجه مداحی قصیده را کاهش داد به آرایش غزل پرداخت و تحول یکصد ساله غزل را تا پیش از ظهور حافظ،به اوج خود رساند. وی غزل را که بیشتر احساسات شاعر را تعبیر مینماید ترجیح داد و در غزلیات پرشورش خود را به دست احساسات عشقی سپرد که به راستی تجربه گردیده است. در غزلهای سعدی دل با دماغ و حسن با خرد مبارزه نمود و عشق و ذوق و شور و شوق جای قیاس و نکتهپردازی و مضمونسازی را گرفت و از این روی میتوان گفت غزل از زمان سعدی در ردیف اول اقسام شعر فارسی قرار گرفت. نثر شیرین و روان سعدی که دقیقا برابر با نظم وشعر او بود از دیگر ویژگیهای منحصر به فرد این شاعر به شمار میرود و وی از این طریق بخصوص نثر مسجع و آهنگدار حسن انتخاب و حسن وزن و تناسب خود را وارد زبان فارسی نمود. هنر بزرگ سعدی در نثر مسجع آن بودکه بدون آنکه از شیوه پیشینیان همچون عطار نیشابوری و ابوالمعالی نصرا… منشی در استفاده از جملات مصنوع و پیچیده استفاده کند عباراتی شیرین و گوشنواز و دلفریب و در عین حال ساده و روان به کار برد که شهرت او را دوچندان ساخت.(4) از ابتکارات زیبای سعدی در نثر، به کارگیری اشعار و شواهد مناسب در مواقع خاص است که تأثیری جاودانه به سخن او بخشیده است و نمونه آن در گلستان جلوهگر است. از جمله این شواهد ذکر عباراتی استکه معنی آیات قرآن کریم را با نظم شیوایی روشن ساخته است.(5) از دیگر هنرهای بزرگ استاد سخن ایران بیان حقایق از طریق تمثیل با عباراتی شیرین و کوتاه است که بدون ورود به استدلال و طول مقال منظور نظر خود را بیان داشته است. سعدی علاوه بر شعر فارسی در ادبیات عربی نیز تسلط بیچون و چرایی داشت و اقامت و تحصیل او دردیار عرب و مطالعه آثار برخی از شاعران و نویسندگان عرب موجب شد که اشعار پخته و رسایی نیز در زبان عربی بسراید که بعدها مورد تحسین شعرای عرب زبان نیز قرار گرفت. شیخ اجل آثار بزرگی از خود به یادگار گذاشت که بخش اعظم این آثار شامل غزلیات، سخنان موجز و گفتههای اخلاقی موسوم به صاحبیه و قطعات (رباعیات ومفردات) در مجموعهای تحت عنوان کلیات سعدی جمعآوری شده است. بزرگترین یادگار هنری این شاعر والامقام دو کتاب جاودانی بوستان و گلستان است که تمامی هنر خود را در این کتابها جلوهگر ساخته است. گلستان کتابی کوچک با نثر بسیار روان و آمیخته با شعر است که شاعر در یک دیباچه و هشت باب مجموعه داستانهایی را روایت میکند که در هر یک از این حکایتها به نوعی چشم خواننده به زشتیهای و زیباییهای زندگی اجتماعی گشودهمیشود. هر یک از داستانهای گلستان سرشار از نکات نغز اجتماعی و اخلاقی و ترتیبی است که هر کدام حتی به تنهایی نیز میتواند سرمشق زندگی انسانها قرار گیرد. بوستان یا سعدینامه منظومهای در 4500 بیت است که جدای از حمد و ثنای آغازین به ده باب تقسیم شده و اساس و مبنای آن تعلیم و تربیت است. شاعر دربابهای مختلف که هر یک به مضامینی همچون عدل و تدبیر، احسان، عشق و شور مستی، تواضع، رضا، قناعت، تربیت،عافیت، توبه و صواب و مناجات اختصاص یافته است عقاید گرانبهای خود را که حاصل عمری اندیشه و مطالعه افاقو انفس و سیر و سفر و آمیزش با اقسام ملل و نحل و مشاهده وقایع تاریخی است در حکایات و اشعاری زیبا بیان نموده و مجموعهای از بهترین دستورهای اخلاقی و اجتماعی و نمونه شیوای فارسی ادبی را بوجود آورده است.حکیم مجموعهای از شعر و نثر خویش را نیز در قالب هنری و شوخی و انتقاد به تصویر کشیده که تحت عنوان غزلیات، مضحکات و خبثیات در کلیات او جای گرفته است. توصیف شخصیت واقعی حکیم سعدی در قالب مقالهای کوتاه کاری دشوار است و تنها میتوان گفت او یکی از با روحترین و بلند پایهترین بزرگان ادب ایران و جهان است که مشوق بزرگ اخوت و برادری در بین انسانها بوده و بزرگوارانه درصدد اجرای این آرمان بزرگ در بین ملتها گام برداشته است.
94/6/27
2:9 ع
غذاهایی که اگر2بارگرم شوند سرطان زا میشوند
---------------------------------------------
نتایج یک تحقیق پزشکی نشان میدهد هفت نوع مواد غذایی اگر مجدد گرم شود سمی، زیان آور و حتی سرطانزا می شود. هفت نوع مواد غذایی اگر دوبار گرم شود سرطانزا می شود.
این تحقیق پزشکی نشان داد قارچ و مرغ از جمله این غذاهاست.
غذاهای پخته شده که دوباره داغ شود ضرر دارد عبارتند از :
1-کرفس به سبب آنکه نیترات دارد.
2-چغندر به سبب آنکه نتیرات دارد و زمانیکه دوباره داغ می شود به شدت زیان آور است.
3-تخم مرغ پس از آب پز شدن یا در روغن پخته شدن اگر دوباره داغ شود سمی می شود.
4-قارچ تازه زمانیکه دوباره داغ می شود ترکیب پروتئین آن تغییر می کند و فوایدش را از دست می دهد و باعث مشکلات در دستگاه گوارشی می شود.
5- مرغ و گوشت به سبب تغییر در ترکیب پروتئینها.
6-سیب زمینی اگر دوباره داغ شود سمی می شود.
7-اسفناج زمانیکه دوباره داغ می شود نیتراتش به نیتریت تبدیل و سرطان زا می شوند.