94/7/7
8:47 ع
خدای خوب من سلام:
بارالها گاهی احساس میکنم که مرا فراموش کرده ای حس میکنم که صدایم به آسمانت نمیرسد دوست دارم فریاد بزنم اما غافل از اینکه درست در همان لحظه که من چنین احساسی دارم تو به من نزدیکتر هستی ـ تو برای من نشانه ای فرستاده ای تا به من یادآوری کنی که مرا فراموش نکرده ای اما من به جای آنکه خوشحال شوم وبیشتر از پیش شکر تو را به جای آورم غمگین شده و نقاط ناامیدی درون من بیشتر وبیشتر می شود تا آنجا که به سوی بندگانت می روم واز آن ها یاری می طلبم وپس از اینکه از آنها نیز ناامید گشتم تو خود دوباره چراغ امیدی را در دلم روشن میسازی ومن نیز به سوی تو می آیم ـ تو در تمام این لحظات شاهد اعمال من هستی وضعف مرا در ایمان می بینی
افسوس که ما چون تو بزرگی را هنوز نشناخته ایم...
ای کاش قبل از ناشکری به حکمت کار پی می بردیم ...
ای کاش در طوفان حوادث این نکته را از یاد نبریم که میگویند:
خدا گر زحکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری
به راستی که لایق پرستش و دوست داشتنی.
ای دهنده بی منت از تو سلامتی ـ عاقبت بخیری وعشق و محبت به خودت را برای خودم ودوستانم خواستارم.
از تو میخواهم صبری همچون ایوب به من عطا کنی تا بتوانم مشکلات زندگی را صبورانه پشت سر بگذارم اما ظرفیت آن را هم به من بده.
خدایا لحظه ای مرا به خودم وامگذار.
ظهور یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج)را نزدیک بگردان.
به ما چشمی بینا و گوشی شنوا ده تا بتوانم نعمت هایت را ببینم و سخن حق را بشنوم.
من ودوستانم را در سایه محبت و عطوفت خود قرار ده.
آمین