94/7/30
9:7 ع
من که مانند نى در نوایم عاشقم عاشق کربلایم
روز و شب در غم و شور و شینم عاشق کربلاى حسینم
خادم کوى آن نور عینم عبد درگاه آن مقتدایم
گر چه بگذشته دور جوانى لیک در پیرى و ناتوانى
بلبل آسا کنم نغمه خوانى تا که باشد طنین در صدایم
یا حسین جز تو شاهى ندارم جز تو شاها پناهى ندارم
عاشقم من گناهى ندارم حق بود شاهد مدّعایم
یا حسین اى عزیز پیمبر زاده عصمتِ پاک داور
زیب عرش خدا پور حیدر با غم و عشق تو آشنایم
من چو مجنون صحرا نوردم آشنا با غم و رنج و دردم
تا فداى وفاى تو گردم در رثایت سخن مى سرایم
گشته ام تا به مهر تو پاى بند گر جدا گردَدَم بند از بند
نگسلم از تو یک لحظه پیوند اى شهید سر از تن جدایم
یا حسین جان عالم فدایت جان به قربان مهر و وفایت
بین که (مردانى ) با وفایت اشک خون ریزد از دیده هایم
حق به محشر چو خواهد حسابم در سؤ الش بود این جوابم
ذاکر زاده بو ترابم مرثیت خوان آل عبایم